طارق رمضان اندیشمند و فیلسوف مسلمان در کتاب جدیدش تحت عنوان «درجستجوی معنا، توسعه‌ی فلسفه‌ی پلورالیسم» در سیری فکری ما را به جستجوی حقیقت و تلاش برای ایجاد چارچوبی فلسفی برای درک پلورالیسم فرا می‌خواند، پلورالیسمی که‌ جامعه‌ی جهانی را به‌ سوی همزیستی، گفتگو و همکاری رهبری می‌کند.
کتاب دارای 224 صفحه‌ به‌ وسیله‌ی انتشارات الن(Ellen) بریتانیایی منتشر شده‌ است و نوترین نوشته‌ی طارق رمضان به‌ شمار می‌رود.
رمضان دانش‌آموخته‌ی دانشکده‌ی سنت آنتونی دانشگاه‌ آکسفورد و پژوهشگر مؤسسه‌ی لوکاهی است که‌ از طریق نوشته‌ و سخنرانی‌هایش به‌ صورتی گسترده‌ در بحث و بررسی در زمینه‌ی مسایل مسلمانان در غرب و احیای اسلامی در جهان اسلام مشارکت نموده‌ است. او فعال اکادمیکی است که‌ با نوشته‌هایش که‌ عمدتاً درباره‌ی اخلاق شهروندی، عدالت اجتماعی و گفتگوی تمدنها هستند، افراد بسیاری را در گوشه‌ و کنار جهان تحت تأثیر اندیشه‌های خویش قرار می‌دهد. وی همچنین در چندین مؤسسه‌ی بین‌المللی و انجمن آموزشی-ارشادی عضویت دارد. کتابهایش به‌ زبانهای مختلفی برگردانده‌ شده‌اند. مجله‌ی تایم در سال 2004 وی را یکی از مهمترین 100 «سازنده‌ی» قرن 21 شمرده‌ است.
 سفری به‌ ژرفنا
طارق رمضان در کتاب جدیدش خواننده‌ را همراه‌ خود به‌ سفری در اعمـاق ادیان، سنت‌های معنوی دینی و سکولاریسم فرا می‌خواند. این فراخوان، جهت اطلاع از مهمترین مسایل نکته‌آموز جهان معاصر است. در این گشت و گذار فکری رمضان، به‌ بررسی مفاهیم و مسایل اساسی مانند رابطه‌ی ایمان و عقل، عواطف و ارزش‌های روحی، سنّت‌ها، مدرنیته، آزادی، برابری، جهانی بودن و تمدّن می‌پردازد.


وی به‌ رغم اینکه‌ به‌ وجود چالش‌ها، تیرگی‌ها و کشمکش‌های جهانی آگاه‌ است، در تلاش است تا شکافها را اصلاح نموده‌ و زمینه‌ی مشترکی در میان همه‌ی سنت‌های دینی و فکری بیابد. وی با ابرام به‌ گفتگوی عمیق و هدفدار جهت گذار از مفهوم «همزیستی در سایه‌ی تسامح»، به‌ «همزیستی توأم با احترام متقابل» دعوت می‌کند.

کتاب با سبکی اندیشمندانه‌ و بی‌پیرایه‌ نگاشته‌ شده‌ است و این امری مطلوب برای زمانه‌ی ماست که‌ به‌ صورت بی‌پیرایه‌ و صریح در مورد مهمترین مسایل جدید، بحث و بررسی به‌ میان آید. وی از ارزشهای مشترک میان ادیان، تمدنها و سنت‌ها نوشته‌ و این دعوتی است به‌ ژرفای گذشته‌ی ادیان گوناگون جهت جستجوی میراثی مشترک و حقیقت‌های جهانی‌ای که‌ ما در همه‌ی آنها شریکیم؛ صرف نظر از میزان موجودی که‌ تاکنون بدان رسیده‌ایم و این کتاب، تلاشی است برای ریشه‌کن نمودن تیرگی‌های پیدا و پنهان موجود در میان جوامع انسانی.

و این کتاب تلاش شجاعانه‌ای از جانب رمضان به‌ شمار می‌رود که‌ در جستجوی چارچوبهای مشترک جهت ریشه‌یابی فلسفه‌ای جدید پلورالیسم و تعددیت برای همزیستی مسالمت‌آمیز است. کتاب رمضان، در جستجوی پاسخ به‌ سؤال مهمی است؛ آیا امکان وجود وجوه‌ تشابه‌ در بین مردم با پس‌زمینه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، مذهبی، محیطی و ... وجود دارد یا خیر؟

از پنجره‌ به‌ اقیانوس نگاه کن!
رمضان در سخنرانی‌ای که‌ به‌ مناسبت معرفی کتاب جدیدش در دوم ماه‌ آگوست جاری در مدرسه‌ی اقتصاد و علوم سیاسی لندن برگزار شد تأکید کرد: نقطه‌ی نخست که‌ باید به‌ آن برسیم این است که‌ ما انسانها گوناگون هستیم. هر یک از ما روزنه‌ای داریم که‌ از طریق آن به‌ اقیانوس می‌نگریم. و هریک از ما باید بدین نکته‌ متفطن شویم که‌ زاویه‌ی دید هر روزنه‌ای، متفاوت است و نگرشها و چشم‌اندازهای مختلفی را نشان خواهد داد، علیرغم اینکه‌ همه‌ی ما به‌ یک اقیانوس نگاه‌ می‌کنیم. در نتیجه‌ باید این واقعیت را پذیرفت که‌ هیچکس حقیقت کامل را در اختیار خود ندارد یا هیچکس دیدگاه و نظرگاه‌ کاملی به‌ اقیانوس ندارد و رویت همه‌جانبه‌ی اقیانوس تنها از طریق همه‌ی دریچه‌ها –با هم- امکان‌پذیر خواهد بود.

رمضان افزود: حقیقت دومی که‌ باید آنرا بپذیریم این است که‌ هیچ انسانی کامل نیست. در نتیجه‌ همه‌ی انسانها به‌ یکدیگر نیاز دارند و فقط در چارچوب اعتماد متقابل در زمینه‌های مادی، عقلی و فکری زندگی ممکن است. این حق توست که‌ به‌ درستی نظر خود باور داشته‌ باشی. اما حق نداری نظرات دیگران را انکار کنی، بلکه‌ باید آنرا پذیرفته‌ و در صورت درستی، آنرا بپذیری.
رمضان در همان نشست که‌ در مدرسه‌ی اقتصاد و علوم سیاسی در لندن برگزار شد، بر این دیدگاه‌ بود که‌ فلسفه‌ی پلورالیسم بر مدار مسئولیت می‌چرخد؛ به‌ گونه‌ای که‌ می‌توان آن دو را مترادف به‌ حساب آورد. و این همان مسئولیت مدنی و اخلاقی است. میان آزادی و مسئولیت رابطه‌ی محکمی وجود دارد. هرگاه‌ انسان آزاد باشد، در قبال جامعه‌اش احساس مسئولیت خواهد کرد و این مسئولیت وی را وادار به‌ پذیرش دیگران –آنچنانکه‌ هستند- و احترام به‌ افکار دیگران خواهد نمود. در حالیکه‌ تعصب عقلی ما را بر آن می‌دارد که‌ بر این باور باشیم که‌ دیگران بر خطا هستند و با آنان بر همین مبنا روبه‌رو خواهیم شد و تعامل می‌کنیم. ‌

اسلام‌شناس انگلیسی کارن آرمسترانگ(Karen Armstrong) در خوانشی از کتاب رمضان و معرفی آن، که‌ در مجله‌ی فاینشنال تایمز نیز منتشر شده‌ است آورده‌ است؛ نخستین عبارتی از‌ کتاب، که‌ وی‌ را بسیار به‌ خود جذب کرده‌ است به‌ گونه‌ای که‌ نتوانسته‌ کتاب را به‌ طور کامل ورق بزند عبارت «این کتاب عبارت است از سفری مقدّماتی و آغازین است»؛ طارق رمضان یقین دارد که‌ همه‌ی ما از بحران اعتماد رنج می‌بریم، پس ترس، تردید و عدم اطمینان دلهای ما را اشغال نموده‌ و عقلهای ما به‌ تدریج به‌ تصرّف خود در آورده‌ است. و بهمین دلیل صورتِ «دیگری» برای ما منفی جلوه‌ می‌کند و اختلاف دیگران ما را به‌ درک ذات خویش و مشخص نمودن هویتمان وادار می‌نماید.

آرمسترانگ بر این باور است که‌ طارق رمضان خودش این را آزموده‌ است او نمایشگر صدایی پرطنین برای اصلاح و خیزش در جهان اسلام است. و گرچه‌ در غرب تردیدهای بسیاری درباره‌ی وی وجود دارد و بسیاری از لیبرالها ‌نقدشان را متوجه‌ وی نموده‌ و بر این گمانند که‌ اسلام ارتباطی با اصلاح و خیزش ندارد. و در نتیجه‌ این گونه گمانه‌زنی‌ها، تردیدها و ناامنی‌هایی بر زیست سیاسی ما مسلط شده‌ و چه‌ بسا از رویت ما به‌ صورت شفاف بوسیله‌ی دیگران است. وی گفت من نیز با این نطر رمضان موافقم که می‌گوید: «دیگری» سایه‌ی معکوسی است که‌ همه‌ی هراسهای ضمیر ناخودآگاهمان را بر آن خواهیم انداخت.

احترام آری، تسامح خیر!

رمضان در کتابش معتقد است که‌ مفهوم «رواداری» که‌ یکی از شعارهای فیلسوفان روشنگری به‌ شمار می‌رود به‌هیچ وجه‌ کافی نیست. معنای کلمه‌ای تسامح این است که‌ «رنج بردن از» یا «تحمل نمودن» وجود دیگری که‌ متضمن وجود رابطه‌ای تسلّطی و قهرآمیز است، طرفی که‌ نیرومند است از وی خواسته‌ می‌شود که‌ بر نفس خود کنترل داشته‌ باشد و از قدرتش سوء استفاده ننموده و به‌ دیگران زیانی نرساند. به‌ عبارت دیگر اینگونه‌ تسامح دربرگیرنده‌ی قبول دیگری با «فشار» و «رنج» برای فرد نیرومند و ضعیف است.

از نگاه‌ رمضان آنچه‌ مطلوب است احترام است نه‌ تسامح. و این احترام بر اساس برابری و رابطه‌ی متوازن است. تسامح رابطه‌ی ما با دیگری را به‌ مجرد بزرگ‌منشی کوتاه‌ می‌کند درحالیکه‌ احترام، مکنونات درونی طرف را برای ما آشکار می‌کند. همچنانکه‌ احترام مشروط بر وجود شناخت است، انسان هرگز به‌ ناشناس احترام نمی‌گذارد. پس ناگزیر باید دیگران را به‌ صورت جدّی و نیک بشناسد، سپس با احترام با آنان برخورد نماید.

کارن در بازخوانی کتاب جدید رمضان -تأکید می‌کند: ما همیشه‌ شیفته‌ی این تصور خود هستیم که‌ تنها دیدگاه‌های ما حقیقتی یگانه‌ در هستی است. در همین زمان طارق رمضان بر حقایق جهانی مشترک اصرار می‌ورزد که‌ رسیدن بدانها به‌ اشکال گوناگون به‌ وسیله‌ی مؤسسات فکری سکولار یا دینی انجام می‌پذیرد. به‌ گونه‌ای که‌ انتخاب حقیقتی که‌ ما به‌ آن باور داریم ما را از تجربه‌ی حقایق دیگر و اینکه‌ آنها صادقند، باز ندارد. اما زمانیکه‌ به‌ دیدگاه‌ خود نظر می‌افکنیم که‌ دارای ویژگی منحصر به‌ فرد است این دیدگاه معنای خود را از دست می‌دهد و این حکمت در گوناگونی مردم و تنوع باورها و افکارشان است. «‏وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ‏؛ ‏اگر پروردگارت می‌خواست، تمام مردمان کره‌ی زمین جملگی (به صورت اضطرار و اجبار) ایمان می‌آوردند (امّا ایمان اضطراری و اجباری به درد نمی‌خورد). آیا تو (ای پیغمبر!) می‌خواهی مردمان را مجبور سازی که ایمان بیاورند؟ (این کار نه صحیح و سودمند است و نه از دست تو ساخته است.)‏» (یونس:99)

کارین کتاب را یک دیدگاه‌ عاطفی، عقلانیِ نافذ می‌شمارد که‌ رسالتهای اساسی آن عبارتنداز: بقای ما در گرو قدرت ما بر بنیان نهادنِ جامعه‌ای جهانی است که‌ بر اساس احترام و هماهنگی استوار است. اکنون واکنشهای عمومی عاطفی و آنی بر امور سیاسی مسلّط است و در عصر ما، وسایل ارتباط جمعی بر زمانه‌ی ما حکمروایی می‌کنند. و ما آماج موجهایِ در کش و قوس ناشی از کنش و واکنشهای جهانی هستیم که‌ به‌ اعمال خشونت‌بار کور در جهان منجر می‌شوند. و نخبگان امروزه‌ کمترین توجهی به‌ اندیشه‌ها و قناعتهای فکری دیگران ندارند و بسیج و آمادگی آنان تنها از طریق ایجاد ترس و نیز از رهگذر نیاز به‌ امنیت، آرامش و هویتی آشکار،‌ کامل می‌شود.


«ما» و «دیگری»
استمرار بشر بر حالت آماده‌باش دایمی، یک احساس جمعی اذیت و آزار را به‌ وجود می‌آورد. و احساس هر فردی این است که‌ وی یک قربانی است و این احساس‌ هر نوع احساس مسئولیت را بی‌اعتبار می‌کند. فرد قربانی شروع به‌ دلیل‌تراشی نموده‌ و بهانه‌ای برای سرزنش دیگری که‌ آنرا منشأ خطر می‌داند، می‌یابد. و این دیگری از ما خیلی دور است اما از ماست و در میان ماست و کار به‌ جایی رسیده‌ است که‌ ما توانایی مشخص نمودن مفهوم کلمه‌ی «ما» را نداریم. مطابق نظر رمضان، خطر تروریسم به‌ حدی است که‌ در سایه‌ی آن، امروزه‌، ندیده‌گرفتن حقوق بشر امر پسندیده‌ و پذیرفتنی است؛ به‌ گونه‌ای که‌ تسلط برای نظارت است و فقدان حقوق فردی اصل است و برپا نمودن اردوگاه‌های شکنجه‌ فرع بر آن است. و درمان این وضعیت از دیدگاه‌ طارق در بازسازی خویشتن در سطحی عمیق به‌ صورتی طاقت‌سوز در تکرار است. اصولی که‌ فیلسوفان و عالمان دینی وضع نموده‌اند به‌ انسان این امکان را داده‌ است که‌ از مرزهای تنگ مکنونات نفس و خودخواهی مستور در گذرد و «ما» معیاری برای هر چیزی باشد. ما نیازمند درک انگیزه‌ها، تجزیه‌ و تحلیل عواطف و واکنشها و غمها و ... هستیم. پس از درک همه‌جانبه‌ی خود می‌توانیم بر خود مسلط شویم.
از دیدگاه‌ رمضان به‌ جای سرزنش نمودن دیگران، ناگزیر باید با توسعه‌ی هرچه‌ تمامتر نیرو، بار دیگر مردانه‌ پایداری کرده‌ و به‌ اشتباهاتمان اعتراف کنیم‌ و مسئولیت کامل کارهایمان را به‌ دوش بگیریم‌. ضرورت دارد که‌ دوباره‌ خود را تعریف نماییم و درک کنیم که‌ چیزی به‌ نام هویت شخصی یا مدنی وجود ندارد و ما همگی مولود و فراورده‌ی عواملی تأثیرگذار هستیم.
با این وصف، طارق رمضان در کتابش اذعان نموده‌ است که‌ این مهم آسان نخواهد بود، ما همکنون منتظر لحظه‌ی تحول و تغییری ریشه‌ای در رفتار و ظاهر هستیم، در حالیکه‌ تغییر به‌ صورت تدریجی و نامحسوس روی می‌دهد. ما عادت گوش دادن با سعه‌ی صدر را از دست داده‌ایم و عاطفه‌ را با روحانیت خلط نموده‌ایم.

در پایان مراسم نمایش کتاب جدید طارق رمضان، کارین تأکید کرد که‌ طارق رمضان یکی از صداهای پرطنین و تأثیرگذار است و رسالتش بی‌نهایت مهم و اساسی است. اما بسیاری از افراد، احساس حیرت و پریشانی نموده‌ و حاضر نیستند‌، اتاقی در دل و اندیشه‌هایشان -علیرغم اینکه‌ دیگران برحق باشند- برای آنان خالی نمایند. این فراخوانی مفاهیم بالاتری را در برگرفته‌ و تنها به‌ قبول فکری این موضعگیری نمی‌پردازد؛ بلکه‌ به‌ سطحی عمیقتر از اندیشه‌ می‌رسد به‌ گونه‌ای که‌ ما را وادار می‌کند که‌ از روشها و سبکهای عادتی اندیشه‌ورزی دوری جسته‌ و گمشده‌ی خود را از طریق شناخت دیگران، بیابیم. و اگر نتوانیم با کار مداوم بر توسعه‌ی احساس عمیق نسبت به‌ درک ارزش نفس و کرامت بشری برسیم؛ به‌ نوعی عقیم بودن اخلاقی دچار شده‌ و در نتیجه‌ قادر به‌ شناخت خود یا همزیستی با دیگران نخواهیم بود.

* طارق رمضان نوه‌ی دختری استاد حسن البنا و فرزند دکتر سعید رمضان منشی دفتر حسن البنا و از رهبران این گروه‌ از سال 1954-1995 در اروپا است. وی در 26 ماه‌ اگوست سال 1962 در سویس متولد شده‌ است. استاد فلسفه‌ و مطالعات اسلامی در دانشگاه‌ آکسفورد است. طارق رمضان در مباحثه‌ها و مناظرات مربوط به اسلام در غرب و جهان نقشی فعال دارد. او در آثارش بر قابلیت و اهمیت تطبیق فرهنگ اسلامی با ارزش‌های مدرن تأکید می‌کند و مشارکت مسلمانان را در جوامع دموکراتیک تشویق می‌کند.